زندگینامه یار دیرینه شهید غضنفر فاطمی, شهید کاظم بازیار


شهید کاظم بازیار در سوم خردادماه 1338 در روستای سنان از توابع بخش شیبکوه فسا در خانواده ای زحمتکش و کشاورز و متدین دیده به جهان گشود و با تولد خود موجی از شادی را برای خانواده اش به ارمغان آورد صفای دل این شهید و صمیمیت او همراه با زرنگی و تیزهوشی ایشان از همان دوران کودکی آشکار و هویدا بود.

او تا سوم راهنمایی را در زادگاه خود به تحصیل پرداخت پس از آن برای کمک به پدرش در امر کشاورزی ترک تحصیل کرد و با کمک پدر بزرگوارش برای تأمین معیشت خانواده تلاش می کرد.

او در تظاهرات سال 1357 فعالیت چشم گیری داشت و علاقه ایشان به امام خمینی زبانزد خاص و عام بود.

شهید بازیار با شروع جنگ تحمیلی به صورت بسیجی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و این جبهه رفتن در چندین نوبت تکرار شد تا اینکه در اوایل سال1361 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و در تاریخ 27/3/1361 برای گذراندن دوره عمومی سپاه به شیراز اعزام گردید و در پادگان شهید عبدالله مسگر به فراگیری علوم و فنون نظامی پرداخت.

این آموزش که بسیار سخت و طاقت فرسا و بسیار جدی بود به مدت سه ماه طول کشید.

تا این زمان سپاه پاسداران نیروی دریایی نداشت. گروهی از مسئولین از تهران به پادگان مذکور آمدند و حدود 30 نفر از برادران را انتخاب کرده و آنان را برای آموزش های تخصصی به بندر انزلی فرستادند و جمعی از برادران هم از بوشهر به آنان ملحق شدند. که تعداد قابل توجهی از این 30 نفر از جوانان فسا بودند از این تعداد 3 نفر از اهالی شیبکوه بودند شهید کاظم بازیار از سنان ، غلامرضا هادوی و مجید اسماعیل زاده از زاهدشهر بودند.

از دیگر بچه های فسا که می توان از آن ها یاد کرد:

منصور غلامی اهل نوبندگان ، رضا رضایی ، مرحوم کرامت بردبار ، شهید مهدی فیروزی ، ابراهیم قنبری و رجب (فامیل ایشان را فراموش کرده ام) اهل فسا و حشمت رسولی ، شهید غضنفر فاطمی ، جابر طالبان ، بهیار ترابی اهل یاسریه و کرامت الله صفی پور و حمید غفوری اهل زاهدشهر بودند.

از این افراد نام برده شهید بازیار ، مجید اسماعیل زاده ؛ غلامرضا هادوی ، رضا رضایی ، منصور غلامی ، حشمت رسولی از اعضای 30 نفر اولیه بودند اما بقیه برادران نام برده در دوره های بعدی به ندسا ملحق شدند.

گروه 30 نفر اولیه در تاریخ 10/6/1361 عازم بندر انزلی شدند و در آموزشگاه ارتش آموزش های تخصصی که شامل توپخانه ، ملوانی ، مکانیک و مخابرات دریایی بود را فرا گرفتند.

پس از پایان آموزش به بندرعباس آمده این درحالی بود که سپاه نیروهای آموزش دیده داشت اما هیچ تشکیلات دریایی نداشت این برادران در نمازخانه سپاه بندرعباس مستقر شدند و همراه با ناو های ارتش برای گشت دریایی به دریا می رفتند. حدود 3 ماه در بندرعباس به همین منوال گذشت تا اینکه این گروه به منطقه دوم دریایی ارتش در بوشهر آمدند و در نمازخانه آنجا مستقر شدند و همچنان جسته و گریخته با شناورهای ارتش به گشت زنی در حوالی جزیره خارک و سکوهای نفتی نوروز ، فروزان ، بهرگان و ... می‌پرداختند. گاه گاهی هم به اسکورت کشتی های تجاری می رفتند. در تمامی این مأموریت ها شهید کاظم بازیار با نشاط و شادابی خاصی شرکت می کرد.

پس از مدتی یک قرارگاه دریایی به نام قرارگاه نوح نبی (ع) تشکیل گردید که تمام دارایی این قرارگاه همین نفرات آموزش دیده و دو کانکس بود که ارتش در اختیار آنان قرار داده بود یکی از کانکس ها فرماندهی ، اتاق جنگ ، اتاق نقشه و یا به تعبیری اتاق همه چیز بود. و کانکس دوم هم محل تجمع افراد قرارگاه بود.

اولین فرمانده قرارگاه فردی به نام علیزاده بود که بعداً ایشان رفت و عبدالحمید ملاح زاده جانشین او گردید. در همین ایام بود که گروهی از برادران مذکور به آموزش های تکمیلی دیگر مثل آموزش نقشه خوانی ، آموزش اطلاعات ، آموزش اداری و ... رفتند.

پس از بازگشت برادران از آموزش تکمیلی سپاه اولین شناورهای خود را از سوئد خریداری نمود و تحویل برادران داد که شناور های فوق طارق نام داشت که شش فروند بود به نام طارق 101 الی طارق 106 که شهید بازیار فرمانده طارق 101 بود از این زمان به بعد شناور های سپاه خودشان به گشت می رفتند و نیرو دریایی سپاه و ارتش از هم جدا شدند و در نیروگاه اتمی بوشهر یک اسکله بود که به سپاه تحویل دادند. اسم این تشکیلات که شناور ها و پرسنل آن در آن مستقر شده بودند ناو گروه بود.

مدتی شهید بازیار و همرزمانش روی شناور ها مشغول به خدمت بودند تا اینکه به برادران مأموریت داده شد که به نهر قاسمیه و قفاس بروند شهید بازیار در پاسگاه نهر قاسمیه در انتهای اروندرود مستقر بود و شبانه روز با قایق از نهر خارج و از جلوی رأس البیشه عراق که در تیررس بعثی ها بود عبور می کرد و خود را به حوالی خور عبدالله و سکو های البکر و الامیه عراق می رساند و تردد ناو چه های عراق که از خورعبدالله خارج می شدند را کنترل می کردند و نیم نگاهی هم به سکو های فوق داشتند پس از پایان مأموریت از نهر قاسمیه به بوشهر آمد و از آنجا عازم بندر امام خمینی و سپس ماهشهر به اسکله مجیدیه رفت که هنگام رفتن در دهانه خور موسی در جایی به نام قبر ناخدا شناورشان به دلیل جزر شدید به گل می‌نشیند و یک هلیکوپتر آن ها را نجات می دهد البته پس از مد شدن آب شهید بازیار با شناور دیگری به قبر ناخدا رفته و شناور خود را آزاد کرده و به اسکله مجیدیه در ماهشهر می برد.

شهید کاظم بازیار از ماهشهر بدون شناور به منطقه ای به نام جفیر رفته و در آنجا آماده انجام اولین عملیات آبی خاکی در جنگ شدند این شهید در جفیر به عنوان قایقران مشغول به خدمت شد که در این عملیات جزایر مجنون فتح شد.

در عملیات خیبر قرارگاه نوح (ع) مسئولیت انتقال رزمندگان از جفیر و سایر محور های عملیاتی به جزایر مجنون و سایر مقاصد عملیاتی به عهده داشت. شهید بازیار یکی از قایقرانان بود که گفتنی های زیادی پیرامون عملکرد این شهید وجود دارد که خارج از حوصله ی این مقاله است.

پس از پایان عملیات خیبر شهید بازیار به شناور خود برگشت و به انجام وظایف محوله مشغول شد تا اینکه عملیات بدر فرا رسید در عملیات بدر یک قایق ویژه که دیزلی هم بود در اختیار شهید بازیار بود. و از ابتدا تا انتهای عملیات به ایاب و ذهاب دریایی از جزیره مجنون به منطقه عملیاتی پرداخت. و در مسیر رفت و برگشت مشکلات و گرفتاری های ویژه خود را داشت که برای توضیح بیشتر نیاز به صحبت شفاهی دارد زیرا مطالب خیلی زیاد است.

پس از عملیات بدر شهید بازیار به بوشهر بازگشت و مجدداً روی شناور خود انجام وظیفه نمود.

عراق بعد از عملیات بدر سلسله حملات خود را به جزیزه خارک آغاز کرد و شهید بازیار به عنوان فرمانده شناور فعالیت های ویژه ای را در جهت دفاع از جزیره خارک از خود نشان داد.

از این تاریخ نیروی دریایی سپاه تشکیل شد و پرونده قرارگاه نوح نبی (ع) در این جا بسته شد و نیروی دریایی سپاه با تشکیل منطقه دوم دریایی در بوشهر اعلام موجودیت کرد و در دل منطقه دوم واحدی تشکیل شد به نام واحد اطلاعات نظامی که شهید کاظم بازیار عضو این واحد اطلاعات دریایی بود و خدمات بسیار شایسته ای انجام داد که به لحاظ مسائل حفاظتی و به دلیل اینکه شاید هنوز اطلاعات آن عملیات هایی که از این تاریخ تا زمان شهادت این شهید انجام شد هنوز نسوخته باشد و مسئولین مربوطه هنوز صلاح ندانند که از آنها صحبت شود به همین دلیل از ذکر جزئیات فعالیت های این شهید در این مقطع خودداری می شود. اما کلیات آن این است که برادران اطلاعات نظامی به نوبت به جزیره فارسی می‌رفتند و عملیات های مقابل به مثل دریایی در آن حوالی انجام می شد و افرادی که از اطلاعات به جزیره می رفتند نقش مؤثری در انجام عملیات این چنینی داشتند و شهید بازیار بارها و بارها در جزیره فارسی به انجام وظایف مهم خود پرداخت.

در این دوران برادران منطفه دوم ندسا بخصوص تیم شهید نادر مهدوی و برادر پرویز قوسی خوب درخشیدند و همه شناور های غیر خودی را دچار مشکل کردند. بطوریکه امنیت را در جای جای خلیج فارس برای نا محرمان سلب کردند و شهید کاظم بازیار در نقش یک عنصر اطلاعاتی وظیفه خود را بخوبی انجام می داد که از توضیح واضح و روشن آنچه گذشت معذوریم تا آن زمان که مسئولین محترم ندسا صلاح بدانند.

بالاخره جزیره فارسی تبدیل به سکویی گردید که شهید کاظم بازیار همراه با یار دیرینه اش شهید غضنفر فاطمی از آن سکو بال های خود را بگشایند و پرواز کنان به سوی خدای خود هجرت کنند و در جوار رحمت حق سکنی گزینند و عند ربهم یرزقون شوند.

سرانجام شهید کاظم بازیار در ساعت نه و نیم روز 22 تیر 1366 در سن 28 سالگی پس از بازگشت از یک مأموریت مهم دریایی به جزیره فارسی ، این جزیره توسط دشمن بعثی بمباران می شود و شهید کاظم بازیار به سوی کاروان حسین بن علی (ع) پرواز کرده و با حضرت علی اکبر (ع) همسفر می شود. و در این سفر شهید غضنفر فاطمی اهل یاسریه فسا را هم با خود به بهشت می برد و آنان اکنون در قهقه ی مستانه‌شان عند ربهم یرزقونند.

در پایان برای شادی همه شهدای دریایی که از مظلوم ترین شهدا هستند بخصوص شهیدان کاظم بازیار و غضنفر فاطمی فاتحه ای همراه با صلوات قرائت می کنیم.

منبع : ستارگان آسمان شیبکوه